مرز های شکسته

من ماجراجویی در جست و جوی گنج هستم

مرز های شکسته

من ماجراجویی در جست و جوی گنج هستم

on the bus

دیشب توی اتوبوس داشتم نگاه میکردم 

همه جوونا روی صندلی 

همه پیرمرد ها و موسفید ها روی پاشون 

جالب تر اینکه ی خانمی بود خیلی ادعای مومنی میکرد

 خودش و بچه هاش روی صندلی نشسته بودند ولی یک کلمه به بچه اش نگفت بلند شو که بزرگتر بشینه 

حالا جدای از اینکه اصلا ایشون بویی از انسانیت نبرده ولی این چه دین داری هست که به اندازه یک جو شعور به بار نمیاره ؟؟

پدر مادرا دارن چی به بچه هاشون یاد میدن که داریم این جوری میشیم؟؟


Inquiring

یکی از عادت هایی که من دارم  اینه که همیشه دوست دارم خودم جواب سوالاتی که نمیدونم را پیدا کنم

و خیلی به ندرت پیش میاد از کسی سوال بپرسم( البته به جز کلاس درس که کاملا برعکسم)

و معمولا این کار باعث میشه خیلی بیشتر از اونچه که سوال داشتم اطلاعات بدست بیارم ، البته این کاری که من انجام میدم وقت بیشتری را از آدم میگیره و ممکنه دیرتر به جواب برسید ولی در عوض جواب را مفهومی تر و عمیق تر یاد میگیرید

یکی از مشکلاتی که حس میکنم اکثر افراد جامعه درگیرش هستند اینه که خیلی توی تحقیق کردن و پاسخ سوال خودمون را خودمون پیدا کردن تنبل هستیم 

طرف اولین سوالی که باعث اذیت و آزار سلول های خاکستری مغزش میشه را به سرعت نور به زبون میاره که مبادا شوک ناگهانی به سلول های عزیز وارد بشه و مجبور بشن به اندازه ی اپسیلون کالری بیش از حد معمول مصرف کنند 

درسته که سوال کردن باعث صرفه جویی در زمان میشه ولی اگر به تدریج همه فقط بخوان سوال بپرسند که توی وقتشون صرفه جویی کنند اونموقع دیگه کسی نمیمونه که بخواد بهشون جواب بده و یا چه بسا ممکنه یک جواب غلط بین همه رواج پیدا کنه  به دلیل اینکه هیچکس دیگه ای روی اون قضیه فکر نکرده.

بنده ی حقیر با توجه به اینکه خیلی وقت هست با این گونه افراد ( سوال کننده بدون تفکر وتحقیق) مواجه هستم به نتیجه جالبی رسیدم و اون اینکه هرچقدر اون فرد خودخواه تر باشه این صفت مذموم در اون بیشتر مشاهده میشه چون فکر میکنه خیلی زرنگه که بدون وقت گذاشتن برای چیزی داره راحت و آماده از محصولش استفاده میکنه و وقتی یک جامعه دچار این صفت باشند یعنی درصد بالایی از مردم اون جامعه خودخواه هستند و جامعه ی خودخواه پیشرفت نخواهد کرد

Value of ourselves

چیزی که در روند اپلای باهاش مواجه میشید و عمیقا من را به فکر فرو می بره اینه که کلا هر مدرکی از هر جایی که صادر بشه حتی برای ادارات داخل کشور هیچ ارزشی نداره و شما برای اینکه اون مدرک ارزش حقوقی پیدا کنه باید با طی کردن مراحل مختلف اداری و صد البته خرج کردن مقداری پول که گاها کم هم نیست ، اون مدرک مورد نظر را ممهور به مهر اداره یا وزارت خونه ای بکنید که مربوط به اون مدرک میشه 

چند نکته هست :

1- اینکه مدرکی که به فرض یک دانشگاه که زیر نظر وزارت علوم هست را سازمان های داخلی قبول ندارند  مگر وقتی که دوباره مهر وزارت علوم بخوره نشون میده یا ما دانشگاه را قبول نداریم یا وزارت خونه را چون با اینکار علنا داریم میگیم وزارت خونه نمیتونه به یک ارگان زیر دستش نظارت کنه.

2- اینکه برای مهر کردن مدرکی که به نحوی یک سازمان خودش صادر کرده دوباره پول دریافت بشه تا اون سازمان تاییدش کنه به طور آشکار کلاهبرداری از مردمه و به نوعی پول زور حساب میشه 

3- وقتی ما خودمون مدرک خودمون را قبول نداریم اونوقت انتظار داریم کشور های اروپایی و دیگر کشور ها مدرک ما را قبول داشته باشند!!!