مرز های شکسته

من ماجراجویی در جست و جوی گنج هستم

مرز های شکسته

من ماجراجویی در جست و جوی گنج هستم

the same destination

اگر بدن انسان رو مثل یک کار خونه ی بزرگ در نظر بگیریم فرض کنید چه اتفاقی میفتاد اگر هر کدوم از اعضای بدن میخواستن برای خودشون  جداگانه کار کنند و کاری به بقیه اعضا نداشته باشند؟!!!

مثلا قلب میگفت من میخوام از این به بعد کمتر کار کنم و مثلا از دقیقه ای 70 تا ازاین به بعد دقیقه ای 30 تا ضربان داشته باشم یا مثلا معده میگفت من از این به بعد دوبرابر حالت قبلی اسید ترشح میکنم و اگر هم باعث میشه روده و یا مری از بین بره به من ربطی نداره و مشکل خودشونه.

همچین بدنی چند سال میتونه دووم بیاره؟؟

از این مثال میخوام گریزی بزنم به علت توسعه ی کشور های توسعه یافته مثلا آلمان یا آمریکا  یا ژاپن

به نظر من اصلی ترین عامل در موفقیت یک کشور اینه که همه ی افراد مسئول و غیر مسئول در اون کشور به دنبال یک هدف هستند یا به قولی همه ی فعالیت های اون ها حول یک محور داره انجام میشه،  دانشگاهشون برای پیشرفت صنعت فعالیت میکنه صنعتشون برای درآمدزایی کشور کار میکنه کشورشون برای رفاه مردم تلاش میکنه و... این چرخه ادامه دارد

حالا چرا کشور های جهان سوم از این وضعیت در نمیان؟؟

چون دانشگاهیه میگه صنعتگرامون بیسوادن ، اونی که تو صنعته میگه دانشگاهیامون به درد کار نمیخورن، اونی که میخواد کار کنه میگن داره دزدی میکنه جیب خودشا پر کنه و... این چرخه ادامه دارد.

تا وقتی مردم این احساس را پیدا نکنند که اگر برای کشورشون دارن خدمتی می کنند میتونند نتیجه ش را درخودشون و فرزندان آیندشون ببینند. هیچوقت اون کشور  به جایی نمیرسه

به یکی از دوستان غربت نشین گفته بودند. « همه دارید از این مملکت میرید! پس کی بمونه اینجا را درست کنه؟؟!!!»

جواب داده بود : مگه این کشور روی ما تعصب داشت که حالا ما روی اون تعصب داشته باشیم؟؟!

جواب سنگینیه


What is YOUR plan

در باب رفتن از وطن و تحمل دوری از خانواده و سختی غربت ، حقیقتا میشه رسالات و کتب فراوانی نوشت 

کاملا مشخصه که وقتی از کشور خودتون به کشوری دیگه مهاجرت میکنید با انواع و اقسام مشکلات مواجه خواهید شد ولی چیزی که مهمه و باعث میشه بتونید این شرایط سخت را تحمل کنید و کم کم همه چیز را تحت کنترل در بیارید اینه که چه هدفی برای این کار در ذهنتون داشتید  و این هدف چقدر قوی بوده که بتونه شما را جمع و جور کنه . افرادی که هدف مشخصی ندارند کلا در هیچکدوم از مراحل زندگیشون موفق نیستند چه برسه به همچین کار های بزرگی مثل مهاجرت و... 

ولی من روی سخنم با افرادیه که فقط به صرف ادامه تحصیل دوست دارند برن خارج از کشور و بعد از اینکه درسشون تموم شد دوباره برگردند،  به نظر من این کار هم کار درستی نیست چون شما وقتی مدتی را از جامعه ی خودتون دور بمونید قطعا بسیاری از موقعیت ها و ارتباطاتی که قبلا میتونستید با حضور در عرصه های مختلف اجتماعی در کشور خودتون داشته باشید را از دست میدید و بعد از بازگشت از یک کشور دیگه دوباره باید از صفر شروع کنید و همونطور که حتما میدونید موفقیت در کسب وکار امروز فقط نیاز به داشتن تخصص نداره بلکه به تخصص و همچنین داشتن ارتباطات قوی با دیگر افراد نیاز داره . اون شرایط مربوط به زمانی می شد که افراد با تخصص بالا در کشور کمیاب بودند و بنا براین شرکت ها خودشون به دنبال این افراد می گشتند ولی امروزه دیگه در کشور از این لحظ کمبودی نداریم و برای هر آگهی استخدامی که در روزنامه ها چاپ میشه چند ده نفر با مدرک دکترا اپلای می کنند.پس سعی کنید شرایط زمان خودتون را بشناسید و بعد تصمیم بگیرید 

 

من خودم به شخصه اولین سوالی که از بچه هایی که ازم راهنمایی میخواند میپرسم اینه که برای چی میخوای بری؟ و اگه جواب بدن میخوام برم و بعد برگردم و اینجا کار کنم همون اول میگم وقتت را تلف نکن و توی همین مملکت خودت بچسب به کار و زندگی که آخر این مسیری که شما میخوای بری همین جاست که الان وایستادی.

 

پس خواهشا ازمجموع تمام اهدافی که توی ذهنتون دارید این یکی را روش یک خط قرمز بزرگ بکشید